چگونه با درخواست نادرست از خدا روزی خود را کم کرده ایم؟

سلام به دلهای پاک شما عزیزان، امروز میخواهم درباره موضوع بسیار مهمی با شما صحبت کنم و مطمئنا با این مطالب، نگرش شما تغییر خواهد کرد. این مطالب را به مادرانی که نگران فرزندانشان هستند، تقدیم میکنم از جمله خانم موسوی که با پشتیبانهای ما تماس گرفته بودند. من با صحبتهای خانم موسوی فهمیدم که این خانم هم مانند سایر مادران سرزمینم دارای فضل و کمال هستند و گفتگو با ایشان آرامشی را بین ما ایجاد کرد.

خانم موسوی میگفتند برای افرادی که ساکن خوزستان هستند، شرکت نفت یکی از منابع ثروت آفرین محسوب میشود. افراد شاغل در شرکت نفت وضع مالی خوبی دارند و حتی کسانی این آرزو را دارند که در شرکت نفت کار کنند ولی با وجود محدودیتها، همه افراد را استخدام نمیکنند و ما میخواهیم پسرمان به شرکت نفت برود تا آینده خوبی داشته باشد. با صحبتهای ایشان، متوجه شدم این خانم به نوعی داستان زندگی من را نیز بیان میکند.

پدرم کارمند بودند و 30 سال صادقانه به جامعه خدمت کردند. پدر و مادرم، اعتقاد داشتند که من هم کارمند شوم و در کنار کارمند بودن، کارهای دیگری را نیز انجام دهم. من با قبولی در آزمون شرکت ذوب آهن، حدودا 9 سال به اجبار در آنجا مشغول به کار شدم و بعد از 9 سال، کارمندی را رها کردم زیرا به شغل کارمندی علاقه ای نداشتم. البته من نمیخواهم شغل کارمندی را رد کنم و دست همه کارمندان سرزمینم را میبوسم. صحبت من این است که ما برای خدا تعیین تکلیف میکنیم و میگوییم که ای کاش فرزندم وارد این شغل شود.

هیچ کدام از ما نمیدانیم که خیر فرزندانمان در چه شغلی است، شاید او یک کار آفرین بزرگ است که باید در حوزه مربوط به خودش فعالیت کند. چرا ما به فرزندانمان قالب میدهیم تا وارد شغل مد نظر ما شوند، در صورتی که ما باید دست خداوند را باز بگذاریم و برای عاقبت بخیری فرزندانمان دعا کنیم و در دعا کردن نیز زیرک باشیم. به قول مولانا:

بس دعاها کان زیانست و هلاک                        و ز کرم می نشنود یزدان پاک

بعضی از دعاها ممکن است به نفع ما نباشند و خداوند آنها را میداند و به این خاطر برای ما اجابتشان نمیکند. در آیه 216 سوره بقره آمده است: وَ عَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ، چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آن که خیر شما در آن است و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شر شما در آن است و خدا می‌داند و شما نمی‌دانید.

در دعاهایمان به خداوند عرض کنیم، خدایا به فرزندان ما روزی و ثروت فراوان عطا کن و آنها را عاقبت بخیر بفرما. ما نباید برای خداوند تعیین کنیم که فرزندانمان حتما وارد اداره و شرکتی شوند شاید رسالت آنها، کارآفرینی در صنایع باشد. گاهی اوقات والدین به خاطر فرزندشان، در مقابل افرادی که دارای پست و مقام هستند، خم میشوند تا آنها، فرزندشان را در اداره ای استخدام کنند و این کار بسیار اشتباهی می باشد که همانند داستان حضرت یوسف (ع) است.

حضرت یوسف (ع) به آن زندانی که خدمتکار پادشاه شد، گفت تا به پادشاه بگوید که او در زندان بی گناه است تا از زندان خارج شود و فردی گفت: پادشاه آدم بسیار قدرتمندی است و حتما مشکل تو را حل میکند. حضرت یوسف (ع) با شنیدن کلمه قدرتمند، با خود گفت: من خدایی دارم که قدرتمندتر از پادشاه است و چرا من باید آزادیم را از پادشاه های این عالم بخواهم و چرا سراغ کسانی میروم که قدرت های فانی این دنیا هستند؟ گفته میشود به خاطر این یک لحظه خطا حضرت یوسف (ع) به جای 1 سال، 7 سال در زندان ماند.

ما دائما به افرادی که پست و مقامی دارند میگوییم که کاری را برای ما انجام دهند و با این کار از مسیر رسیدن به خدا، دور می شویم. به محض متوجه شدن این موضوع، باید توبه کنیم و فقط به در خانه خدا برویم، آنجاست که دست خدا را در دعا کردن باز گذاشته ایم و از خدا میخواهیم تا گشایشی را برای ما ایجاد کند. وقتی امورمان را به خداوند میسپاریم، خدا کارهای ما را توسط بندگانش انجام میدهد و اگر لازم است در اداره ای استخدام شویم، خداوند خودش همه مسائل کاری ما را هماهنگ میکند و به نیازهای ما به بهترین شکل پاسخ میدهد.

ما واقعا نیازمند هستیم تا کارهایمان را به خداوند واگذار کنیم و باید بدانیم که کارمند بودن خوشبختی نیست بلکه یک کارمند هم مشکلاتی دارد. در آن روزهایی که در شرکت ذوب آهن کار میکردم، همزمان با آن شغل، یک کار پاره وقتی را در صنایع دستی شروع کرده بودم و بعد از انجام کارم پیش استادکار سنگ تراشی میرفتم تا کاری را برای من انجام دهد. او به من  میگفت چرا عصرها به سراغ من می آیی و من در جوابش گفتم که کارمند شرکت ذوب آهن هستم. استاد سنگ تراشکار گفت: آقای افلاکی کارمندی بهانه خوبی برای خداوند نیست که تو را ثروتمند کند و این جمله بسیار تاثیرگذاری برای من بود.

ما باید به دنبال رسالتی که خداوند در وجودمان قرار داده است، باشیم و در زندگیمان یک کارآفرینی کنیم تا بتوانیم ثروت بزرگی را خلق نماییم و چیزی را به این جهان بیفزاییم. در مورد این موضوع هم باید به خداوند توکل کنیم و به قول حضرت حافظ:

به سعی خود نتوان برد پی به گوهر مقصود              خیال باشد کاین کار بی حواله برآید

از خداوند بخواهیم تا بهترینها را برای ما حواله کند زیرا هر چقدر خودمان به تنهایی تلاش کنیم فایده ای ندارد و برای کار نیز باید دعا کنیم. مادران عزیز برای فرزندانتان دعا کنید تا رسالتشان مشخص شود و بتوانند دردی از دردهای جامعه را درمان نمایند، خدمات و محصولی را ارائه کنند و در قبالش خداوند، پول، ثروت و فراوانی را در زندگیشان جاری می سازد.

به نظر من، خداوند برای همه انسانها، طبق اصل فراوانی، روزی بی حساب قرار داده است و مطمئن باشید به تعداد انسانهای روی زمین، راه برای رسیدن به خداوند و ثروت الهی وجود دارد. رسالت ما یک رسالت مشخصی است که باید در این مسیر قدم برداریم و از خدا بهترینها را بخواهیم. دعا میکنیم تا بتوانیم رسالتمان را در این سرزمین پیدا کنیم، کویرهای کشورمان را به بهشت تبدیل نماییم و صنعت گردشگری را که یکی از صنایع ثروت آفرین در کشورمان ایران است را رونق دهیم تا ثروت در کشورمان به جریان درآید.

حوله انجام کارها باید از طرف خدا برای ما ارسال شود و زمانی که برای این کار دعا میکنیم، نشانه هایی برای ما می آیند که میتوانیم با استفاده از آنها، رسالتمان را بیابیم. در مطالب بعدی مجددا در رابطه با مباحث ثروت آفرینی، کار و ثروت با شما، صحبت خواهم کرد و ما، در دوره پاکسازی کوانتومی تکنیک هایی را به شما آموزش میدهیم تا به نوعی با راه حل های معنوی به رسالتتان نزدیک شوید و به دنبال کاری بروید که مطابق فرمایش حضرت علی (ع) که میفرمایند: بزرگترین تفریح کار است، باشد.

کاری که از انجام آن لذت میبریم را پیدا کنیم و مطمئنا آن کار، کاری است که رسالت ما را نشان میدهد. مطالب بسیاری در مورد شناخت رسالت را با شما در دوره پاکسازی کوانتومی پیشرفته در میان خواهم گذاشت و خواهان این هستیم که با شما در دوره پاکسازی کوانتومی تعامل کنیم و نتایج شگفت انگیزی را از شما دریافت نماییم. خیلی دوستتان دارم، منتظر مطالب عالی از طرف ما باشید. شاد و پرانرژی باشید، یا علی مدد.