چگونه ترس باعث غرق شدن ما در گرداب این عالم می شود؟

سلام به دلهای پاک شما عزیزان. دریاچه بسیار زیبای گهر برای کسانی که میخواهند در آن شنا کنند، خطرناک است. یکی از علایق من این است که در دریاچه ها و آبهای طبیعی شنا کنم و خاطراتی را بیان میکنم که امیدوارم از آنها لذت ببرید. من به همراه دوستانم طول دریاچه که حدودا 2 کیلومتر است را شنا کردیم و یکی از دوستان که در شنا کردن ماهر نبود را نیز با خود همراه نمودیم. من به او گفتم: شما میتوانید شنا کنید و حواسمان نبود که این آب بسیار سرد، مناسب با طبع بدن او نیست.

تا وسط دریاچه همه شنا کردیم ولی دوستمان بدنش سرد شد و گفت: برای من قایق بیاورید، در همان زمان نیز، وسط دریاچه موجی گرفته بود و من به او گفتم: مرا بگیر ولی او که ترسیده بود و میخواست غرق شود، گفت: نه، من تو را نیز غرق میکنم. دوست دیگری هم با ما بود و شنا میکرد ولی کمی از ما فاصله داشت. من او را صدا زدم که سریعتر شنا کند تا به ما برسد ولی او متوجه نمیشد. من با علامتی به او فهماندم که دوستمان احساس ترس میکند و بدنش منقبض شده است و نمیخواستم ترس را به او القا نکنم.

من و دوستم، میخواستیم به او کمک کنیم ولی او بدن ما را نمیگرفت و ما میدانستیم کسی که در حال غرق شدن است اگر بدن کسی را بگیرد، در انتها هر دو غرق خواهند شد و راهکار این است که فرد کمی سست و کم انرژی شود، تا ما بتوانیم بدن او را از پشت بگیریم و حمل کنیم. دوست عزیزمان که در حال غرق شدن بود، یک لحظه گفت: خدایا کمکم کن و من صدای کمک و درخواست او از خدا را شنیدم. در همان زمان، خدا به دلش انداخت که باید چه کاری انجام دهد و خودش را به روی آب معلق کرد و به من و دوستم فرصت داد تا زیر دست و کتف او را بگیریم و به ساحل ببریم.

او واقعا در حال غرق شدن بود و ما مرگ را در وسط دریاچه دیدیم. وقتی ما توانستیم او را به ساحل ببریم، خداوند بود که به ما کمک میکرد. او یک لحظه وسط دریاچه خدای خودش را صدا زد و خداوند در دلش جاری شد و به او گفت: عزیز من آرام بگیر. او خدا را به آغوش گرفت و به آسمان نگاه کرد و رها شد. وقتی ما، او را به ساحل رساندیم باورش نمیشد که به ساحل رسیده است و بدنش انقباض پیدا کرده بود و سرما اجازه حرکت به او نمیداد و تا لحظاتی گویا بدنش خشک و یخ زده شده بود. در واقع با وصل شدن دوستم به خدا، آرامشی در او ایجاد شد و خداوند در ما توانی را قرار داد تا توانستیم او را به ساحل ببریم.

در دریاچه گهر، بار دیگر با دوستانی، در حال شنا کردن بودیم که یک لحظه ما از دوستی فاصله گرفتیم که به ساحل آن طرف برویم. یک لحظه دوستم تنها شد و ترسید و گفت: به اینجا بیایید. با شنیدن صدای او با سرعت به سمتش رفتم. روزی که با او این خاطره را مرور میکردیم، میگفت: همانجا رو به آسمان کردم و گفتم: خدایا کمکم کن. در گرداب این عالم که همه ما به نوعی در حال غرق شدن هستیم، باید به ریسمان الهی چنگ بزنیم و بگوییم: خدایا ما را نجات بده.

بعد از درخواست ما، خداوند مباشرین و مامورینش را برای کمک به ما ارسال میکند. ترس میتواند ما را در زندگی غرق کند و ما ترسیده ایم همانند گنجشکی که در حال ترس از حمله گربه است. کل عالم در اضطرار، فرار و و ترس هستند ولی باید یادمان باشد که أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لَا هُمْ يَحْزَنُونَ، به این معنی که دوستان و اولیای خدا، نه ترسی دارند و نه غمگین می‌شوند. پس اگر ما دوستدار خداوند شدیم و وجودمان را به خدا وصل نمودیم، آیا خداوند برای بنده اش کافی نیست.

ما در گرداب این عالم، نیاز داریم که به خداوند وصل شویم و به همین خاطر، ما در دوره پاکسازی کوانتومی با راه حلهای معنوی و انرژیکی سعی میکنیم با ریسمانی معنوی، از گرداب مشکلاتمان نجات پیدا کنیم. دعوتتان میکنم در دوره پاکسازی کوانتومی و در دوره تعالی نیروی جنسی آقای جواد زارع، شرکت کنید. این دوره ها، بی نظیر و دارای گارانتی برگشت پول می باشند یعنی ما به شکل تضمین شده به شما کمک میکنیم و اگر از دوره ها، راضی نبودید، میتوانید از گارانتی برگشت پول استفاده نمایید.

ما اعتقاد داریم، پولی که وارد سیستم زندگی میشود باید با رضایت کامل باشد. با وارد شدن در دوره های ما مسیری را طی میکنیم تا همه ما به ساحل آرامش دست پیدا کنیم. هزاران کاربر توانسته اند با شرکت در این دوره ها، به نتایج شگفت انگیز و عالی برسند، پس این اتفاق برای شما نیز رخ میدهد. همگی با هم، برای آرامش مردم سرزمینمان و برای آمدن حجت خداوند بر روی زمین مهدی موعود (عج) دعا میکنیم، اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج. شاد و پرانرژی باشید، خدانگهدار و یا علی مدد.