چگونه ایده های امروز ما می تواند روزی به وقوع بپیوندد ؟

سلام به دل‌های پاک شما عزیزان

یک روز اگر می‌گفتند که کسی با وسیله‌ای که در کنار گوشش قرار می‌دهد از این سمت دنیا می‌تواند با طرف دیگر دنیا صحبت کند، کسی باور نمی‌کرد. اما مطمئن باشید کسی در ذهنش این را خلق کرد و به آن فکر کرد. بعضی‌ها حتی به او می‌گفتند توهم است که وسیله‌ای است که از این سر دنیا می‌تواند با آن سر دنیا صحبت کند. من خودم بچه که بودم و این بی‌سیم‌ها را می‌دیدم خیلی آن‌ها را دوست داشتم که چطور بدون سیم این وسیله با کسی در فاصله دورتر صحبت می‌کند. من یادم است که حتی کلاس بی‌سیم هم رفتم. در اردوی دانش‌آموزان ممتاز سراسر کشور یادم است که در دوران راهنمایی در نیشابور کلاس‌های مختلفی برگزار می‌شود و من گفتم می‌خواهم در کلاس بی‌سیم شرکت کنم.

در ذهنتان خلق کنید!

 می‌خواهم بگویم خیلی چیزهایی که امروز در ذهن ما است یک روزی یک ایده بوده است؛ که آیا این چنین چیزی است و می‌شود خلق شود یا نه! اکنون در زندگی شما هدفتان چیست؟ چکونه فکر می‌کنید می‌تواند باشد. خیلی چیزهایی که الان در زندگی باور کردنی نیست، یک روزی در ذهن کسی به عنوان یک ایده آمده است. یا به قول خیلی از دوستان توهمی آمده است. و امروز خلق شده و از برکاتش استفاده می‌کنیم.

 باور کنید که هر چیزی که در ذهن شما است همانجا خلق شده است. می‌خواهم بگویم هر چیزی که شما به آن فکر می‌کنید، قابل خلق شدن است. مثلا فکر کنیم که آیا می‌شود یک وسیله‌ای باشد که من آن را مثل کفش به پایم ببندم  و به جای زمین در آسمان حرکت کنم. شاید یک کسی این ویدئو را مثلا 500 سال دیگر ببیند و یا 100 سال دیگر، و بخندد که آنچه را آن روز می‌گفتند امروز وجود دارد. تصور کنید کفش این چنینی آمده است که بسیار کم‌مصرف است و نیم‌لیتر بنزین در هزار کیلومتر مصرف می‌کند! اصلا توهم آن را بیشتر کنیم! یک باتری قلمی می‌خورد و هزار کیلومتر می‌شود با آن بروید و برگردید. هر چه می‌توانید برای آن تصور کنید. هر چه فکر می‌کنید می‌شود! می‌خواهم بگویم که هر چه در ذهن من می‌گنجد و دارم آن را خلق می‌کنم در دنیای ذهنی من، در جهان موازی من خلق شده است.

به یکی از دانشمندان – ادیسون یا انیشتن – می‌گویند که تو چه قدر مخترع هستی و چه قدر چیزی اختراع کرده‌ای! او پاسخ می‌دهد که من اختراع نکردم! ایده‌هایی که در هوا بوده را من جذب کردم. یعنی ممکن است ایده‌های افراد دیگری بوده است که در هوا و جذب شده است.

ایده خلاقانه من!

من خودم یادم است وقتی که زلزله شده بود، ایده‌ای به ذهنم رسیده بود که وقتی شب زلزله می‌شود و آوار بر سرمان می‌ریزد، می‌میریم که! گفتم باید ایده‌ای بدهم! در ذهنم این بود که باید تخت‌خوابی درست کنم که سقف محکم فولادی داشته باشد که حتی اگر سقف ساختمان هم ریخت این زوج، خانواده یا بچه‌‌ای که روی این تخت خوابیده‌اند، همه چیز هم که خراب شد، این تخت روی سرش خراب نشود! تصورم این بود که در این تخت شناسنامه‌ها کجا باشد، پاسپورت‌ها کجا باشد، وسایل ضروری کجا باشد، … طوری باشد که اگر کل ساختمان هم خراب شود، این تخت از بین نرود و این‌ها نمیرند.

 آن موقع زلزله بم بود و در ذهن من بود و یک ایده بود. چند سال بعد در دانشگاه شریف یک مجله‌ای را در دانشگاه شریف خواندم که خیلی جالب بود. من این ایده را برای خانمم تعریف کرده بودم، یک دفعه با دیدن آن گفت: «محمد! چه جالب! این چیزی که تو می‌خواستی اینجا آماده شده است!» نگاه کردم و دیدم دقیقا این تخت را کسی طراحی کرده است. همان که ایده‌اش یک زمانی به ذهن من آمد.

ایده‌ها سیگنال انرژی هستند

خیلی موقع‌ها ایده‌هایی به ذهن ما می‌آید و در ذهن ما خلق می‌شود. می‌خواهم به شما بگویم به صورت یک سیگنال، به صورت یک بسته انرژی، به عنوان یک کوانتای انرژی، به هستی می‌رود و یکی مثل آن دانشمند آن ایده را از هوا جذب می‌کند. یادت باشد من یک ایده خنده‌داری را گفتم. یک کفشی که با یک باتری قلمی یا یک باتری ساعت می‌تواند هزاران کیلومتر برود. چه معلوم؟ شاید 200 سال دیگر باتری‌هایی آمد که انرژی فوق‌العاده‌ای در آن باشد. تکنولوژی‌هایی خلق شده باشد که الان ما می‌خندیم و باور نمی‌کنیم و می‌گوییم: «محمد افلاکی تو توهم زده‌ای» ولی یک روز این اتفاق دقیقا این اتفاق می‌افتد. شاید چند صد سال دیگر این ویدئو دیده شود و ببینیم این اتفاق افتاده است.

پس من می‌خواهم بگویم خلاقانه فکر کنید! همین طور طرح بدهید، ایده بدهید، تفکر خلق کنید. چیزی از خودتان ارایه کنید، از ذهن بیرون بریزید! این باعث می‌شود خلاقیت شما بیشتر شود. شما وقتی در ذهن خود خلق می‌کنید، شاید الان این اتفاق نیفتد ولی در ذهن شما خلق شده است. همین که در یک دنیای ذهنی خلق شده مطمئن باشید یک روز در دنیای واقعی به شکل مشاهده‌گر و دیداری هم در واقع خلق می‌شود.

با آقای زارع این ویدئو را الان می‌خواستیم بگیریم و می‌خواستیم پایه دوربین را تنظیم کنیم. آقای زارع گفت: «کاش یک پایه دوربین بود که یک دکمه داشت و خودش بالانس می‌شد.» من گفتم: «هست!» پرسید: «هست؟!» گفتم: «نمی‌دانم! ولی فکر می‌کنم همین الان که گفتی هست!» چون در ذهن ما هست، پس دقیقا هست! الان هم می‌گویم هست! شاید چنین پایه‌ای خلق نشده باشد که خودش بتواند بالانس شود و همه چیز را تنظیم کند و دیگر ما نخواهیم پایه و موقعیت و تراز دوربین را بسنجیم. شاید هم باشد! اما خیلی چیزهایی که الان هست یک روزی یک ایده ناباورانه در ذهن کسی بوده که خیلی‌ها به آن خندیده‌اند و امروز بخشی از تکنولوژی و زندگی ما است.

خودتان را دست کم نگیرید. افکارتان را دست کم نگیرید. ایده‌های خلاقانه‌تان را بنویسید. اصلا فکر نکنید که باید بشود. همین که شما در ذهن خود چیزی را خلق کرده‌اید باعث می‌شود که شما یک انسان خلاق باشید. ایده‌های ناب‌تری داشته باشید و در زندگی موفق و موفق‌تر باشید. خیلی دوستتان دارم. منتظر ویدئوهای عالی از طرف من باشید.