آلودگی صوتی های اطراف ما میتواند ارتعاشات شفابخش باشد

امروز راجع به تغییر نگرش و استفاده از رویدادی که به نظرمان بد است صحبت می‌کنیم. خانه ما جایی است که اطرافش کوه است و ساختمان سازی می‌شود و آلودگی صوتی زیادی وجود دارد و شب‌ها هم سگ‌ها پارس‌های زیادی می‌کنند. اوایل این آلودگی صوتی آزار دهنده بود. بعد یادم افتد که می‌توانیم صداها را باید در درونمان اصلاح کنیم. ببینید با یک تغییر نگرش چه اتفاقی می‌افتد.

من تصور کردم که خانه ویلایی عالی داریم و یک مزرعه زیبا

هم در کنار این ویلا وجود دارد و این سگ هم نگهبانان مزرعه من هستند.

سگ‌هایی هستند که بدون حقوق از منطقه محافظت می‌کنند. واقعاً

هم همین جور است اگر دزدی بخواهد بیاید سگ ها پارس می‌کنند. من به جایی

این که از آلودگی صوتی و پارس کردن سگ‌ها ناراحت بشوم، الان به عنوان

این که چندتا نگهبان قوی و وفادار پارس می‌کنند و هر آنچه دزد و

انرژی منفی است را از خانه ما دور می‌کنند، نگاه می‌کنم. الان آلودگی صوتی

و  پارس سگ‌ها در گوش من لذت بخش است. احساس می‌کنم از من حمایت‌ می‌کنند.

شما هم حتماً با آلودگی صوتی، بوق ماشین‌ها و سر وصدای موتورها

سر و کار دارید و آزاردهنده به نظر می‌رسند. می‌خواهم بگویم

تمام این آلودگی‌ صوتی می‌تواند شما را آزار بدهد و ارتعاش

شما را به جهان هستی بد کند. ولی از آن طرف هم می‌توانید

تصور کنید که آلودگی صوتی، صدای ماشین و موتورها

در حال اصلاح ارتعاشات وجودی من هستند. می‌توانید تصور کنید

که این آلودگی صوتی شفا بخش هستند. تمام صداها و بوق‌هایی

که می‌شنویم صدایی هستند که انرژی منفی را از من دور می‌کنند.

تمام صداها و بوق ماشین ها در حال پاک کردن منیت و انیت من هستند. مگر

ما نمی‌گوییم پاکسازی کوانتومی، اگر موضوعی هست که به من بر می‌خورد

به خاطر این است که منیت من زیاد است و به من بر می‌خورد و دردم می‌گیرد.

ما یکی از کارهایی که در پاکسازی کوانتومی پیشرفته انجام می‌دهیم است که منیت خودمان را پاک می‌کنیم. شما هم اگر می‌خواهید حال خوبی داشته باشید باید از منیت فاصله بگیرید. اگر من آلودگی صوتی، صدای بوق و سر و صدای ماشین‌ها و شهر را می‌شنوم این‌ها را صداهایی تصور می‌کنم که انیت مرا خورد و کوچک می‌کنند. به جایی این که فکر کنم روی اعصاب من است از آنها در جهت کوچک کردن منیت خودم استفاده می‌کنم.

قسمت تفکر زائد و آن توده انیت و منیت و قسمت نفسانی من با این بوق‌ها در حال خورد شدن و پاک شدن هستند. آیا نمی‌تواند اینطور باشد. این من و شما هستیم که می‌توانیم با تغییر نگرش‌مان از بدترین آلودگی‌های صوتی و سر و صداهای خیابان استفاده کنیم و در جهت رشد خودمان و رسیدن به حال خوب و ارسال ارتعاش عالی استفاده کنیم. وقتی شما با این صداها رجز نمی‌کشید یک اتفاق جالب دیگر هم می‌افتد و آن این است که دیگر کمتر آن سر وصدا‌ها را می‌شنوید.

ما می‌توانیم از تمام بدی‌هایی که در زندگی امروز ما اتفاق می‌افتد با یک تغییر نگرش از آن‌ها به نفع خودمان استفاده کنیم. مثلاً در خیابان هستید و پلیس جریمه‌مان می‌کند. وای من چرا 100 هزار تومان جریمه شدم. در صورتی که می‌توانید این طور تصور کنید که اگر این معطل شدن من بابت جریمه شدن نبود ممکن بود اتفاق بدتری در چند متر جلوتر برای من اتفاق بیفتد. از جریمه شدن استفاده خوب می‌کنیم. یا می‌گویم چه خوب شد مرا در سرعت غیر مجاز جریمه کرد. چون شاید قرار بود در این سرعت غیر مجاز اتفاق ناگواری برای من بیفتد. ولی با این جریمه چشم ترس شده‌ام و دیگر تند رانندگی نمی‌کنم که سالیان سال دیگر زنده باشم.

پس می‌توانیم از هر اتفاق بدی مثل آلودگی صوتی، جریمه پلیس، صدای موتور، غرغر دوستان با یک تغییر نگرش در جهت پاکسازی درون و برای بدست آوردن حال خوب استفاده کنیم. من می‌خواهیم کیمیاگر باشم یعنی این که من دوست دارم تبدیل کنم، من می‌خواهم هنر کیمیاگری را داشته باشم. می‌‌خواهم مس‌های وجودم را به طلای ناب تبدیل کنم. هر آنچه که احساس بدی به شما می‌دهد فرصتی هستند که حال شما را خوب کنند. از امروز لیستی ازدتمام مواردی که شما را ناراحت می‌کنند تهیه کنید و دقیقاً برنامه آن را عوض کنید. آلودگی صوتی من را اذیت می‌کرد، خوب این صدا از این به بعد برای من شفا بخش خواهد بود.

من با شما توصیه می‌کنم به تمام چیزهایی که شما را اذیت می‌کنند برنامه بدهید. به آلودگی صوتی، صدای موتور، صدای ترافیک و بوق زدن، یا هر چیزیکه شما را ناراحت می‌کند و زجر می‌دهد،‌ می‌توانید از امروز برنامه آن‌ها را عوض کنید و یک برنامه شفا بخش به آن بدهید. تمام صداهایی که قبلاً ما را اذیت می‌کردند الان شفا بخش هستند. مثل خود من که از صدای پارس سگ ها زجر می‌کشیدم ولی الان بابت این حفاظت و نگهبانی خدا را شکرگزار هستم. چند تا سگ اطراف خانه من هست که از کلبه بهشت زندگی من مراقبت می‌کنند. من زجر کشیدن را با احساس امنیت عوض کردم. الان احساس می‌کنم که با هر بار پارس کردن شیطان و افکار منفی از من دور می‌شوند. این برنامه‌ای است که من با آن‌ها داده‌ام.

این من و شما هستیم که به همه چیز برنامه می‌دهیم. اگر از هر چیزی زجر می‌کشید به جای اذیت کردن خودتان برنامه آن را عوض کنید و از آن لذت ببرید. آن موقع است که با هستی یکی می‌شویم در اوج ترافیک تهران، در اوج تمام مشکلات می‌بینیم که ما سرمست و شاد هستیم. همه از ما می‌پرسند که چگونه اینقدر حالت خوب است. من برنامه‌ام را عوض کرده‌ام و من نگرشم را عوض کرده‌ام.

جالب است که همان گونه که ما برنامه می‌دهیم اتفاق می‌افتد. صدای جیرجیرک‌ها می‌توانند شفا بخش باشند. تمام آلودگی‌های صوتی شهر من می‌توانند شفا بخش باشند. شک نکن این ما هستیم که تعیین می‌کنیم عوامل بیرونی چه اثری برای روی ما بگذارند. کدام را انتخاب می‌کنید، زجر کشیدن یا لذت بردن.

مشاهده ویدئوهای بیشتر